یک روز می رسد...
یک ملافه سفید پایان می دهد...
به من...
به شیطنت هایم...
به بازیگوشی هایم...
به خنده های بلندم..
. روزی که همه با دیدن عکسم بغض می کنند و می گویند:
دیوانه دلمان برای مسخره بازی هایت تنگ شده...
زن است دیگر..
گاهی دلش می خواهد
بهانه های الکی بگیرد
به هوای آغوش تو
شانه های تو..
که بعد... تــو آرام
خیلی آرام..
در گوشش زمزمه کنی:
ببین من عاشقتــــم..
به وسعت قلب کوچکم به یادتم. شاید کم باشد!
اما قلب ِ هر کسی، تمام ِ زندگی اوست..